اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نبض زندگي

سومین یلدای پسرم

امسال شب یلدای ما با سالهای دیگه تفاوت داشت و ما میزبان بزرگترها بودیم . مهمانهای امسال ما مامان فرخ و باباعباس و عزیز فریده و خاله سوری (خاله مامان مونا ) و عموپرویز (شوهرخاله مامان مونا ) و ایمان ( پسرخاله مامان مونا ) و خاله شیما و دایی محمدامین و عمومسعود و زن عمو ساناز بودن . شب خوبی بود دور هم جمع بودیم و غذای سنتی امشب که سبزی پلو با ماهی هست و آجیلها و میوه های مخصوص امشب رو خوردیم و گفتیم و خندیدیم . خدایا شکرت . پسر قشنگم سومین یلدای زندگیت مبارک باشه و فقط یه نصیحت برات دارم تو این شب همیشه یادت باشه یاد بزرگترها باش و تنهاشون نذار .اصل ماجرای سنتی ما ایرانیا تو این شب دورهم بودن و با بزرگترها بودن هست . ...
30 آذر 1394

تعطیلات آخر هفته

برای تعطیلات اخر هفته سه نفری رفتیم شمال شهر نور هتل مروارید خزر . چهارشنبه صبح از تهران ساعت 11 حرکت کردیم و حدودا ساعت 2 رسیدیم .جاده خلوت و عالی بود بعد از تحویل اطاق که یک چشم انداز قشنگ از دریا و محوطه زیبای هتل داشت رفتیم رستوران هتل غذا خوردیم و پسرم حسابی نهارشو خوردو دل مامان مونا و بابا محمد خنک شد اومدیم تو اطاق استراحت کردیم و وقتی از خواب بیدار شدیم بارون شدیدی میومد که واقعا قشنگ بود تو اطاق عصرونه خوردیم و بعد با ماشین یه گشتی تو شهر زدیم برای شام هم دوباره برگشتیم تو هتل بعد از شام بارون قطع شده بود و تو محوطه هتل توی هوای پاک و تمیز قدم زدیم . پنج شنبه صبح بعد از خوردن صبحانه رفتیم کنار ساحل که اول امیرعلی با دیدن دریا هی...
21 آذر 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد